مصاف کردن جنگیدن جنگیدن محاربه کردن: پس بر آن قرار گرفت که مصاف کنند و تاش گرگ پیر بود و چهل سال سپهسالاری کرده بود ادامه... جنگیدن جنگیدن محاربه کردن: پس بر آن قرار گرفت که مصاف کنند و تاش گرگ پیر بود و چهل سال سپهسالاری کرده بود فرهنگ لغت هوشیار
مصاف کردن جنگیدن، محاربه کردن، نبرد کردن، صف آرایی کردن ادامه... جنگیدن، محاربه کردن، نبرد کردن، صف آرایی کردن فرهنگ واژه مترادف متضاد